۰۸ مرداد ۹۴ ،۱۳:۰۶
نمازجماعت/از زندگی شهدا 1
نمازجماعت
درشب عروسیمان در آن گیر و دار پذیرایی از مهمان ها به من گفت <<بیانمازجماعت..>>گفتم نه الآن درست نیست آخه مردم چی میگن!گفت چی میخوان بگن..گفتم میخندن به ما..گفت به این چیزا اصلا اهمیت نده..
اذان که گفته شد بلند شد نماز بخواند.دید همه نشسته اند وکسی از جا بلند نمیشود.ازهمه ی مهمان ها خواست که آماده شوند برای نمازجماعت.همه هاج و واج به هم نگاه میکردند.نمازجماعت درمجلس عروسی؟عجیب بود.سابقه نداشت.کمکم همه اماده ی نماز شدند.گفتند..به شرط این که خود داماد امام جماعت بشه....بااصرارهمه نمازجماعت را به امامت سیدمسعود خواندیم.نمازی که هیچوقت ازحافظمان پاک نمیشود.
راوی..همسرشهید سیدمسعودطاهری
۹۴/۰۵/۰۸